بر و بچهلغتنامه دهخدابر و بچه . [ ب َ رُ ب َچ ْ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) عائله و زن و بچه . (فرهنگ لغات عامیانه ). بچه و دیگران . ج ، بر و بچه ها. (یادداشت دهخدا).- بر و بچ
مگس خوارلغتنامه دهخدامگس خوار. [ م َ گ َ خوا / خا ] (نف مرکب ) مگس خورنده . مگس خور. که غذایش ردی و بی ارزش و پست است : همه بازان این جهان پیرندیا مگس خواریا ملخ گیرند. سنائی . || م
برولغتنامه دهخدابرو. [ ب َ /ب ُ ] (اِ) ابرو، که به عربی حاجب است . (از برهان ). ابرو. (اوبهی ) (صحاح الفرس ). مخفف ابرو : بر من ای سنگدل دروت مکن ناز بر من تو با بروت مکن . بار
حانیهواژهنامه آزاداسم دخترانه از القاب حضرت فاطمه زهرا (س). شرین و تو دل برو مهربان و دلسوز - از القاب حضرت زهرا (س) در عربی به معنای پرستار بچه و یا زن مهربان استعمال می شود شیر