برونداد

دیکشنری

facade, façade, look, outburst

جست‌وجوی دقیق

برونداد

دیکشنری فارسی به عربی

ناتج

برونداد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

facade, façade, look, outburst

برونداد

output 1

واژه‌های مصوب فرهنگستان

اطلاعات تولیدشده به‌وسیلۀ برنامۀ رایانه‏ای

جست‌وجوی هم‌آوا

برون داد

واژه‌نامه آزاد

نتایجی که از بیرون یک فعالیت به دست میاید

جست‌وجوی مشابه

برونداده

دیکشنری فارسی به انگلیسی

exhalation

بروزدادن

دیکشنری فارسی به عربی

الغ

بروزدادن

دیکشنری فارسی به انگلیسی

exhibit

برون داد (کامپیوتر)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

output

برونزاد

دیکشنری فارسی به انگلیسی

external, extraneous

جست‌وجوی متن

وضعیت باند

runway condition

واژه‌های مصوب فرهنگستان

برونداد عددی آزمون‌های ترمزگیری بر روی سطح باند

i/o

واژه‌نامه آزاد

دَ.ب. کوتاهِ درونداد برونداد (ورودی خروجی).

هم‌آفرینی

co-creation

واژه‌های مصوب فرهنگستان

گردهم‌آمدن طرف‌های مختلف به‌منظور عرضة بروندادی مشترک و باارزش برای همة آنها

ناتج

دیکشنری عربی به فارسی

خروجي , برونداد , محصول

خروجی

فرهنگ مترادف و متضاد

۱. برونداد ≠ درونداد، ورودی ۲. بازده، حاصل ۳. عوارض(سفر به خارج) ۴. محل خروج ≠ ورودی