برههواژهنامه آزادقسمت ، بخش ، زمان مرحله، پاره ای از زمان، بخشی از یک دوره زمانی بخشی از زمان، مقطعی از زمان.
برهةلغتنامه دهخدابرهة. [ ب ُ /ب َ هََ ] (ع اِ) روزگار و زمان دراز. (منتهی الارب ).پاره ای از روزگار. (دهار) (مهذب الاسماء). قطعه ای اززمان دراز. (از اقرب الموارد). ج ، بُرَه . (
فرانامۀ برههایsnapshot scenarioواژههای مصوب فرهنگستانفرانامهای که تصویری کلی از بخش معینی از زمان آینده یا وضعیت متغیرهای مهم آن ارائه میدهد
برهةلغتنامه دهخدابرهة. [ ب ُ /ب َ هََ ] (ع اِ) روزگار و زمان دراز. (منتهی الارب ).پاره ای از روزگار. (دهار) (مهذب الاسماء). قطعه ای اززمان دراز. (از اقرب الموارد). ج ، بُرَه . (
وقفة کارراههcareer plateauواژههای مصوب فرهنگستانبرهة زمانی در کارراهة فردی که در آن احتمال یا انگیزة ارتقا اندک است