برهمکنش مُغَذیـ مُغَذیnutrient-nutrient interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دو یا چند مادۀ غذایی در بدن که ممکن است تأثیر مواد مغذی را کاهش دهد یا عوارض جانبی در پی داشته باشد
برهمکنش تبادلیexchange interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد
برهمکنش داروییdrug interactionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر عملکرد دارو در نتیجة مصرف همزمان آن با غذا یا داروی دیگر متـ . تداخل دارویی
برهمکنش دوگوشیbinaural interactionواژههای مصوب فرهنگستانتعامل هر دو گوش در پردازش شنوایی در نتیجۀ ارتباطات عصبی بین آنها
برهمکنش ضعیفweak interactionواژههای مصوب فرهنگستانیکی از چهار نیروی بنیادی شناختهشده که سبب واپاشی بتازا و تبدیل نوترون به پروتون در هسته میشود