برهمکنش مُغَذیـ مُغَذیnutrient-nutrient interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دو یا چند مادۀ غذایی در بدن که ممکن است تأثیر مواد مغذی را کاهش دهد یا عوارض جانبی در پی داشته باشد
برهمکنش مُغَذیـ داروnutrient-drug interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دارو و مادۀ مغذی در بدن که ممکن است عوارض جانبی در پی داشته باشد
برهمکنش آبگریزhydrophobic interactionواژههای مصوب فرهنگستانتمایل گروههای غیرقطبی برای قرار گرفتن در کنار هم در یک محیط آبی
برهمکنش تبادلیexchange interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد
برهمکنش جوّـ اقیانوسatmosphere-ocean interactionواژههای مصوب فرهنگستانهر برهمکنش بین جوّ و اقیانوس، مانند برهمکنش هواـ دریا، که اثرات بزرگمقیاس را نیز شامل میشود
برهمکنش دارو ـ داروdrug-drug interactionواژههای مصوب فرهنگستانتغییر عملکرد پیشبینیشدة دارو در نتیجة مصرف همزمان یا تقریباً همزمان آن با دارویی دیگر متـ . تداخل دارو ـ دارو
برهمکنش مُغَذیـ داروnutrient-drug interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش دارو و مادۀ مغذی در بدن که ممکن است عوارض جانبی در پی داشته باشد
برخورد یونندهionizing collisionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش بین اتمها یا ذرات بنیادی که در آن زوجِ یون تولید میشود
برهمکنش تبادلیexchange interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش ذرات بنیادی که با تبادل یک یا چند بوزون صورت میگیرد
برهمکنش جوّـ اقیانوسatmosphere-ocean interactionواژههای مصوب فرهنگستانهر برهمکنش بین جوّ و اقیانوس، مانند برهمکنش هواـ دریا، که اثرات بزرگمقیاس را نیز شامل میشود
برهمکنش نانَزدآورanagostic interactionواژههای مصوب فرهنگستانبرهمکنش یک فلز سیرنشدۀ همارای مرکزی با یکی از پیوندهای لیگاند خود که در آن، شرایطی ازقبیل طول پیوند و زاویه نمیتواند لیگاند را به فلز مرکزی نزدیکتر کند