برشوملغتنامه دهخدابرشوم . [ ب ُ / ب َ ] (اِ) نوعی از خرمابن است در بصره که نسبت به خرمابنان جای دیگر زودتر بار دهد. (منتهی الارب ). بلغت اهل نجد نوعی از خرمای خشک باشد. (برهان )
برشوییelutriation 1واژههای مصوب فرهنگستانشستوشوی لجن هضمشده با آب شیرین یا فاضلاب تصفیهشده با هدف کاهش ذرات ریز و/ یا قلیائیت لجن که نتیجۀ آن کاهش نیاز به مواد شیمیایی و بهبود ویژگیهای تهنشینی لج
برشوملغتنامه دهخدابرشوم . [ ب ُ / ب َ ] (اِ) نوعی از خرمابن است در بصره که نسبت به خرمابنان جای دیگر زودتر بار دهد. (منتهی الارب ). بلغت اهل نجد نوعی از خرمای خشک باشد. (برهان )
آغالیدنلغتنامه دهخداآغالیدن . [ دَ ] (مص ) انگیختن و تحریک و اغرا و برشورانیدن و تیز کردن بر خصومت و جنگ و فتنه . بشورانیدن بر کسی . آشوفتن کسی بر دیگری : شتربه ... گفت واجب نکند ک