بررسی میدانیfield surveyواژههای مصوب فرهنگستانکشف و نقشهبرداری و تمامی پژوهشهای غیرتخریبی بقایای باستانی در هر محوطه
بررسیفرهنگ مترادف و متضادامعان، بازدید، بازبینی، تتبع، تجسس، تحقیق، تعمق، تفحص، جستجو، رسیدگی، غور، کاوش، مداقه، مطالعه، ملاحظه، نظارت، وارسی
بررسیدیکشنری فارسی به انگلیسیcheck, dissection, evaluation, examination, inquiry, inspection, investigation, overhaul, probe, review, scan, scrutiny, search, study, survey, view
بررسیلغتنامه دهخدابررسی . [ ب َرْ، رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازرسی . تفتیش . تنقیب . (یادداشت مؤلف ). فحص . (یادداشت مؤلف ). پرسش . پرس و جو.- بررسی شدن ؛ تفتیش شدن . بازرسی شدن
سطح ارزیابی مقاومت سرشیinvestigatory level of skid resistanceواژههای مصوب فرهنگستانمیزانی از مقاومت سرشی سطح راه که پایینتر از آن نیازمند بررسی میدانی است
بررسی 1survey 2واژههای مصوب فرهنگستانمطالعۀ روشمند میدانی و پیمایشی برای شناسایی و تعیین موقعیت مکانی و ثبت پراکندگی محوطههای باستانی باتوجهبه ویژگیهای جغرافیایی و محیطی متـ . بررسی باستانشناخت
پِرْسَگویش گنابادی در گویش گنابادی یعنی گشت و گذار ، تحقیقات میدانی برای سر درآوردن از چیزی یا بررسی صحت و سقم چیزی
حس مشترکلغتنامه دهخداحس مشترک . [ ح ِس ْ س ِ م ُ ت َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قوه ای است که جمیع صور محسوسه ٔ مرتسمه و منقوشه در حواس خمسه ٔ ظاهره را می پذیرد. یعنی آنچه که حس ل
حافظةلغتنامه دهخداحافظة. [ ف ِ ظَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حافظ. || قوه ٔ حافظه ؛ مقابل قوه ٔ ذاکره . نیروئی است که (بقول قدما) جای آن تجویف اخیر دماغ است ، و کار آن نگاهداری چیزهائیس