10929 مدخل
برادر
حق دادن (به) , تصديق کردن , ذيحق دانستن , توجيه کردن , عقلا توجيه کردن
برادرزاده
برش
زن برادر
۱برادری ۲برادر کوچکتر
تشاور , دراسة , مسح
برر
بررسی، پ یروی، خرده بین