بردشاهلغتنامه دهخدابردشاه . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندیکا بخش قلعه زرین شهرستان اهواز واقع در 21 هزارگزی شمال خاوری قلعه زرین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
بردشاهلغتنامه دهخدابردشاه . [ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چادگان بخش داران شهرستان فریدن و سکنه ٔ آن 1207 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
بردشاهواژهنامه آزاداز دو کلمه برد و شه گرفته شده در زبان بختیاری به معنی سنگ سیاه، خوانین بختیاری پس از اختلاف در اراضی جمالو قدیم به همراه اهالی بومی منطقه جایی مطروکه را (حدود ا
بادشاهلغتنامه دهخدابادشاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) مرکب است از باد یا پاد و شاه ، لفظ اول که پاد است بمعنی تخت باشدچه در اصل پات بود تای فوقانی را بدال بدل کردند و لفظ پاد بمعنی پاسبان
برشاهلغتنامه دهخدابرشاه . [ب َ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. سکنه آن 130 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
بادشاهلغتنامه دهخدابادشاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) مرکب است از باد یا پاد و شاه ، لفظ اول که پاد است بمعنی تخت باشدچه در اصل پات بود تای فوقانی را بدال بدل کردند و لفظ پاد بمعنی پاسبان
برشاهلغتنامه دهخدابرشاه . [ب َ ] (اِخ ) دهی است از بخش گوران شهرستان شاه آباد. سکنه آن 130 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
بریدشاهیانلغتنامه دهخدابریدشاهیان . [ ب َ ] (اِخ ) بریدشاهیه . عنوان سلسله ای از امرای مسلمان ترک نژاد در هند که از اواخر قرن نهم هجری تا سال 1028 هَ . ق . در شهر برید (بیدار یا بیدر)