برجذب دماتناوبیtemperature swing adsorption, thermal swing adsorptionواژههای مصوب فرهنگستانروشی که در آن یک مادۀ جاذب، تحت دماهای متناوب، گازها را براساس برجذب و واجذبش چرخهای جدا میکند اختـ . بردت TSA
ذوسلملغتنامه دهخداذوسلم . [ س َ ل َ ] (اِخ ) نام وادیی است بحجاز و در اشعار عرب بسیار از آن یاد شده است :و ایاه عنی الابوصیری فی بردته امن تذکر جیران بذی سلم . (تاج العروس ).و خو
پشت و پناهلغتنامه دهخداپشت و پناه . [ پ ُ ت ُ پ َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مددکار. یاریگر. حامی . ظهیر. ثِمال . (مهذب الاسماء) : بهر کار پشت و پناهم توئی نماینده ٔ رای و راهم توئی .
اسکلفاجلغتنامه دهخدااسکلفاج . [ اِ ک ِ ] (اِ) رند. مشتواره . پنیرتراش : نزل فی بعض اسفاره منزلاً و استدعی ماءً لغسل رِجلیه اخر خلعه لخفیه فقدم الیه رَب ّ المنزل الماءَ و کانت علیه
اهوازیلغتنامه دهخدااهوازی . [ اَهَْ ] (ص نسبی ) نسبت است به اهواز. از مردم اهواز. اهل اهواز. (فرهنگ فارسی معین ). || نسبت است به اهواز که آنرا سوق الاهواز گویند و شهری آبادان بوده