برداشت هواییaerial survey 1, aerosurvey, air surveyواژههای مصوب فرهنگستانبرداشتی که با هواگَرد و بهکمک عکسبرداری هوایی انجام میشود
برداشتگویش اصفهانی تکیه ای: ârešgira طاری: ârešgat طامه ای: âreygit طرقی: ârešgerat کشه ای: ârešga نطنزی: ârešgeret
برداشتفرهنگ مترادف و متضاد۱. استنباط، استنتاج، بازیافت، تلقی، درک، دریافت ۲. جمعآوری، حاصل، حاصلبرداری، محصولبرداری ≠ کاشت، داشت ۳. بهرهبرداری کردن، ضبط ۴. اخذ، بازستانی، دریافت ≠ پرداخت
برداشتدیکشنری فارسی به انگلیسیconcept, conception, conclusion, construction, deduction, estimate, impression, inference, interpretation, notion, perception, pickup, reading, understanding, v
ناوبَری برداشتsurvey navigationواژههای مصوب فرهنگستانناوبَری هوایی که بخشی از فرایند برداشت هوایی است
سامانۀ ناوبری برداشتsurvey navigation systemواژههای مصوب فرهنگستاننوعی سامانۀ ناوبری برای ناوبری و برداشت هوایی
برداشت تکمیلیfield-completion survey, field completion, completion surveyواژههای مصوب فرهنگستانبرداشت یا بازبینی میدانی برای تکمیل نقشهای که بخشی از اطلاعات آن براساس عکسهای هوایی تهیه میشود
نقشۀ پیشنگاشتmanuscript mapواژههای مصوب فرهنگستانطرح اولیۀ نقشه که از منابع مختلف مانند برداشت زمینی یا عکس هوایی تألیف و تهیه میشود
بادلغتنامه دهخداباد. (اِ) هوایی که بجهت معینی تغییر مکان میدهد. هوایی که بسرعت بجهتی حرکت کند. ریح . ج ، ریاح .ریحه . (منتهی الارب ) (ترجمان القرآن ). تُرهة. رکاب السحاب . اَوب