بربریتلغتنامه دهخدابربریت . [ ب َ ب َ ری ی َ ] (مص جعلی ) توحش . وحشیگری . بربریة. فاقد تمدن بودن . غیر متمدن بودن . رجوع به بربر شود.
براریتلغتنامه دهخدابراریت . [ ب َ ] (ع اِ) ج ِ بریت ، بمعنی صحرا، و این لغتی است دربریة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به بریة شود.
بربریةلغتنامه دهخدابربریة. [ ب َ ب َ ری ی َ ] (مص جعلی ) مأخوذ از تازی . منسوب به بربر. (ناظم الاطباء). توحش . وحشیگری . رجوع به بربریت شود.