برایفرهنگ مترادف و متضاد۱. از بهر، بهجهت، بهخاطر، بهسبب، بهعلت، بهقصد، به منظور ۲. دربرابر، در عوض ۳. محض ۴. بهسوی، بهجانب، بهطرف
دراکولغتنامه دهخدادراکو. [ ک ُ ](اِخ ) یکی از آرخن های آتن بود که در سال 624 ق . م . قوانینی برای وطن خویش وضع کرد و چنانکه مورخین قدیم نگاشته اند قوانین وی بسیار سخت بوده است ،
خارجهلغتنامه دهخداخارجه . [ رِ ج َ / ج ِ ] (از ع ، ص ، اِ) مؤنث خارج . ملک غیر از وطن برای شخص . || به اصطلاح کتاب پاورقی را گویند. (ناظم الاطباء). || بیگانه . اجنبی . مقابل داخ
کارتاژلغتنامه دهخداکارتاژ. (اِخ ) قرطاجنه . کارتاژ یا قرطاجنه یکی از بلاد شمالی افریقا بود که در حدود 880 ق . م . جمعی از مهاجرنشینان فنیقیه بنا نهادند. بنا بر روایات کهن دیدُن شو
بابک خرم دینلغتنامه دهخدابابک خرم دین . یا خرمی [ ب َ ک ِ خ ُ ر رَ ](اِخ ) ابن الندیم در الفهرست آرد: واقدبن عمرو تمیمی که تاریخ بابک کرده است گوید: پدر بابک روغنگری از مردم مدائن بود و
مهاجرفرهنگ نامها(تلفظ: mohājer) (عربی) آن که برای اقامت دائم از وطن خود به جای دیگری سفر میکند ؛ هر یک از یاران پیغمبر (ص) که به همراه او از مکه به مدینه هجرت کردند .