26 فرهنگ

986 مدخل


ترجمه مقاله

برازیدن

barāzidan

۱. شایسته بودن؛ شایستگی داشتن: گر سیستان بنازد بر شهرها برازد / زیرا که سیستان را زیبد به خواجه مفخر (فرخی: ۱۸۷ حاشیه).
۲. زیبندگی داشتن؛ زیبنده بودن؛ نیکو نمودن.

۱. برازنده بودن، زیبندگی داشتن، زیبیدن، زیبا نمودن، زیبندهبودن، سزاوار بودن، شایسته بودن، طرازیدن
۲. پینه کردن، وصله کردن

befit, comport, fit, suit