۱. برابر بودن؛ هموزن یا همسر بودن.
۲. روبهرو شدن.
〈 برابری کردن: (مصدر لازم)
۱. با کسی روبهرو شدن.
۲. دعوی همسنگی و همزوری کردن.
۳. ستیزه کردن.
۴. همدوش و همردیف بودن.
۱. تساوی، عدالت، مساوات، معادله، همتایی، همسانی، همسنگی، هموزنی
۲. تطابق، مطابقت
۳. تعادل ≠ نابرابری
coequality, counterpoise, equality, equation, equivalence, par, parity