برآوردگر مجانبی نااریبasymptotically unbiased estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگری که وقتی تعداد نمونه به بینهایت بگراید، به یک برآوردگر نااریب تبدیل شود
برآوردگر کارای مجانبیasymptotic efficient estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگری که وقتی تعداد نمونه به بینهایت بگراید، به برآوردگری کارا تبدیل شود
برآوردگرestimatorواژههای مصوب فرهنگستانتابعی از مشاهدات آماری که بهعنوان تقریبزنندۀ پارامتر یک توزیع به کار میرود
برآوردگر اریبbiased estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگری که امید ریاضی آن برابر با مقدار پارامتر مورد برآورد نیست
برآوردگر انقباضیshrinkage estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگر حاصل از اصلاح یک برآوردگر معمول برای بهینهسازی یک ملاک مفروض متـ . اثر استاین Stein effect
کارایی نسبی مجانبیasymptotic relative efficiencyواژههای مصوب فرهنگستانمعیاری مجانبی برای سنجش کارایی نسبی یک شیوۀ عمل آماری، مانند برآوردگر یا ملاک آزمون فرض وقتی تعداد نمونه به بینهایت بگراید
برآوردگر انقباضیshrinkage estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگر حاصل از اصلاح یک برآوردگر معمول برای بهینهسازی یک ملاک مفروض متـ . اثر استاین Stein effect
برآوردگر شبهدرستنمایی بیشینهpseudo maximum likelihood estimatorواژههای مصوب فرهنگستانبرآوردگر بهدستآمده از بیشینه کردن تابع شبهدرستنمایی متـ . برآوردگر شبهمحتملنمایی بیشینه