تعیین کردن قیمت و سنجیدن چیزی؛ تخمین.
〈 برآورد کردن: (مصدر متعدی)
۱. قیمت کردن.
۲. سنجیدن.
۱. ارزیابی، برانداز، تخمین، سنجش، تقویم
۲. ارزشگذاری، قیمتگذاری
۳. تخمین زدن، تقویم کردن
appraisal, assessment, calculation, estimate, estimation, judgment, measure, projection, reckoning