برءلغتنامه دهخدابرء. [ ب َ ] (ع مص ) آفریدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (از اقرب الموارد). خلق . خلقت : برٔاﷲ الخلق ؛ آفرید خدای تعالی خلق را. (از اقرب الموارد
برءلغتنامه دهخدابرء. [ ب ُ ] (ع مص ) بروء. بَرء. (از منتهی الارب ). به شدن از بیماری . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). از بیماری به شدن . (غیاث اللغات از کنزاللغة). از بیماری
برءلغتنامه دهخدابرء. [ ب ُ رَ ] (ع اِ) ج ِ بُرَاءَة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خانه هایی که صیادان جهت شکار ساخته باشند. (منتهی الارب ). رجوع به براءة شود.
برءفرهنگ انتشارات معین(بُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) به شدن ، نیک شدن ، شفا یافتن از مرض . 2 - (اِ مصِ.) بهی ، بهبود.
برالغتنامه دهخدابرا. [ ب ُ / ب ُرْ را ] (نف ) برنده . بران . (آنندراج ).قطع کننده . (آنندراج ). رجوع به بران و بریدن شود.
برءالساعةلغتنامه دهخدابرءالساعة. [ ب ُ ئُس ْ سا ع َ ] (ع اِ مرکب ) به شدن در ساعت . || دوای مرکب مفید نزله و سایر رطوبات . (آنندراج ). دارویی که فوراً اثر کند و بیمار را به نماید. (ن
برءالساعةلغتنامه دهخدابرءالساعة. [ ب ُ ئُس ْ سا ع َ ] (ع اِ مرکب ) به شدن در ساعت . || دوای مرکب مفید نزله و سایر رطوبات . (آنندراج ). دارویی که فوراً اثر کند و بیمار را به نماید. (ن
باریلغتنامه دهخداباری ٔ. [ رِءْ ] (ع ص ) (از: برءَ). خالق . (اقرب الموارد) (فرهنگ نظام ) (دِمزن ). پروردگار. رب . اﷲ. خدا. ایزد. یزدان : هواﷲ الخالق الباری ٔ؛ اوست خدای آفریننده
بروءلغتنامه دهخدابروء. [ ب ُ ] (ع مص ) مصدر براءة و برء است در تمام معانی . (از ناظم الاطباء). رجوع به براءة و برء شود.
شفالغتنامه دهخداشفا. [ ش ِ / ش َ ] (از ع ، اِمص ) شفاء. تندرستی و بهبود از مرض . (ناظم الاطباء). بهبود. برء از مرض . بِل ّ. (در فارسی بیشتر به فتح شین تلفظ کنند). (یادداشت مؤل