۱. ضلع خارجی بنا یا زمین که بهطرف خیابان است: بَرِ شرقی بنا.
۲. بغل؛ آغوش: یکدیگر را در بَر گرفتند.
۳. [قدیمی] تن؛ اندام: جامه را در بر کرد.
۴. [قدیمی] سینه.
۵. [قدیمی] پهلو.
۶. [قدیمی] لبه؛ کنار.
〈 بر زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] برابری کردن: ◻︎ به برزنی که از او اندکی بیفروزند / به نور با فلک ماه بر زند برزن (عنصری: ۲۵۹).
۱. احسان، خوبی، نیکوکاری، نیکی، نیکویی ≠ سیئه
۲. صدق، صلاح
۳. طاعت
۴. بخشش، عطیه
against, atop, at, breast, fruit, ob-, off, on, onto, shuffle, side, sur- , to, upon