26 فرهنگ

1285 مدخل


ترجمه مقاله

بدگمان

badgo(a)mān

بدبین؛ کسی که گمان بد ببرد؛ کسی که دربارۀ دیگری گمان بد بکند.

شکاک، ظنون، ظنین، کجاندیش ≠ خوشگمان

cynical, distrustful, doubter, doubting Thomas, dubious, paranoid, suspicious