باسکانلغتنامه دهخداباسکان . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حوضه ٔ شهرستان بیرجند که در 20 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . قریه ای کوهستانی با آب و هوای معتدل و
باسکانلغتنامه دهخداباسکان . [ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مشرق اردکان [ فارس ] . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
بداسقانلغتنامه دهخدابداسقان . [ ب َ ] (معرب ، اِ) بیونانی حشیشی است گرم و خشک و آنرا بعربی کف الکلب خوانند. (برهان قاطع) (از آنندراج ). بدسغان بدشغان . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )
باسکانلغتنامه دهخداباسکان . [ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شهاباد بخش حوضه ٔ شهرستان بیرجند که در 20 هزارگزی جنوب خاوری بیرجند واقع است . قریه ای کوهستانی با آب و هوای معتدل و
باسکانلغتنامه دهخداباسکان . [ ] (اِخ ) قریه ای است در دو فرسنگ و نیمی میانه جنوب و مشرق اردکان [ فارس ] . (از فارسنامه ٔ ناصری ).