بدستلغتنامه دهخدابدست . [ ب َ دَ / ب ِ دَ ] (اِ) بلست .(فرهنگ فارسی معین ). وجب . شبر. (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ) (هفت قلزم ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). وجب که گشادگ
بدستفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهفاصله بین سر انگشت کوچک تا سر انگشت بزرگ درحالیکه انگشتها از هم باز باشد؛ وجب؛ اندازۀ دست.