بدرالدین حسنویهلغتنامه دهخدابدرالدین حسنویه . [ ب َ رُدْ دی ن ِح َ ن َ وَی ْ ه ْ ] (اِخ ) رجوع به بدربن حسنویه شود.
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) محمودبن اسماعیل فقیه . رجوع به ابن قاضی سماونه شود.
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) آق سنقر. ششمین تن از شاهان ارمنیه بود و تا سال 589 هَ . ق . حکومت کرد. (از طبقات سلاطین اسلام ص 152).
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوالمعمر اسماعیل تبریزی . از محدثان قرن هفتم هجری بوده ، مدتی در اربل و سپس درحلب بسر برده است . در سال 601 هَ . ق . کتابی در
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابراهیم . رجوع به ابن جماعه و ریحانة الادب ج 5 ص 281 شود.
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) امیر قوامی رازی . از شاعران دوره ٔ سلجوقیان است . رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 236 و فرهنگ سخنوران و قوامی رازی شود.
ابوالنجملغتنامه دهخداابوالنجم . [ اَ بُن ْ ن َ ] (اِخ ) ناصرالدوله . رجوع به بدرالدین حسنویه ... شود.
بدربن حسنویهلغتنامه دهخدابدربن حسنویه . [ب َ رِ ن ِ ح َ ن َ وَی ْه ْ ] (اِخ ) ابوالنجم بدرالدین یا (بدر)بن حسنویه . دومین امیر از امرای بنی حسنویه کردستان بود بسال 369 هَ . ق . به حکومت
بدرالدینلغتنامه دهخدابدرالدین . [ ب َ رُدْ دی ] (اِخ ) محمودبن اسماعیل فقیه . رجوع به ابن قاضی سماونه شود.
بدرالدین الرسولیلغتنامه دهخدابدرالدین الرسولی . [ ب َ رُدْ دی ن ِ ر رَ ] (اِخ ) (؟-622 هَ . ق . / ؟-1264 م ) از امراء بنی رسول (اصحاب الیمن )و به دلاوری مشهور بود. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 233
بدرالدین بیهقیلغتنامه دهخدابدرالدین بیهقی . [ ب َ رُ دْ دی ن ب َ / ب ِ هََ ] (اِخ ) از دانشمندان معاصر قوبلای قاآن بود و در فقه و اصول و حدیث و تفسیر تبحر داشت . رجوع به نامه ٔ دانشوران ج