اغتضابلغتنامه دهخدااغتضاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بخشم شدن . یقال : اغضبته فاغتضب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
افروخته شدنلغتنامه دهخداافروخته شدن . [ اَ ت َ / ت ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) روشن شدن . شعله ور گردیدن . شاد شدن . گلگون گردیدن . وقدة. توهج . وقد. توقد. وقود. (تاج المصادر بیهقی ) (المصاد
اغتیاظلغتنامه دهخدااغتیاظ. [ اِ ] (ع مص ) بخشم گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). خشم گرفتن . (المصادر زوزنی ) (تاج المصادر زوزنی ). بخشم شدن . (صراح ). مطاوع برای
تغیظلغتنامه دهخداتغیظ. [ ت َ غ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (از ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). بخشم شدن . (صراح اللغة) (منتهی الارب ) (آنندراج