معنی بداقبال | واژه یاب

مترادف

ادبار، بداختر، بدبخت، بدشانس، بدطالع، بیدولت، تیرهبخت، تیرهروز، شوربخت، نگونبخت ≠ خوشاقبال، خوششانس

حزين

ادبار، بداختر، بدبخت، بدشانس، بدطالع، بیدولت، تیرهبخت، تیرهروز، شوربخت، نگونبخت ≠ خوشاقبال، خوششانس

بداقبال . [ ب َ اِ ] (ص مرکب ) بدبخت . تیره بخت . مقابل خوش اقبال .

ill-starred, luckless, unhappy, star-crossed, unfortunate

ادباری، بدبختی، بدشانسی، تیرهبختی، تیرهروزی، شوربختی، نگونبختی ≠ خوششانسی

عمل

بداقبال، بدشانس، بدبخت، پیشانیسیاه، بزبیار ≠ اقبالمند، ستارهدار، خوششانس

بداقبال، بدطالع، پیشانیسیاه، سیاهپیشانی ≠ اقبالمند، خوششانس، خوشطالع

بداقبال، بدروزگار، سیهروز، شوربخت، مفلوک ≠ خوشاقبال، خوشبخت

بداقبال، بدبخت، بدطالع، تیرهروز، سیهروز، کوربخت ≠ خوشبخت

بداقبال، بدبخت، شوربخت، فلکزده ≠ خوشاقبال، خوشبخت