بی وضعیلغتنامه دهخدابی وضعی . [ وَ ] (حامص مرکب ) (از: بی + وضع + ی ) حالت بی وضع. صفت بی وضع. بداطواری . (آنندراج ). بی ترتیبی . نداشتن آداب و اطوار نیک . (ناظم الاطباء).
بدادالغتنامه دهخدابدادا. [ ب َ اَ ] (ص مرکب ) کسی که ادای خارج از او سر زند. مقابل خوش ادا. (از آنندراج ). آنکه دارای اطوار و رفتار و کرداربد باشد. (ناظم الاطباء). بدخو. بداطوار.