بخشندهفرهنگ نامها(تلفظ: baxšande) (صفت فاعلی از بخشیدن) آنکه چیزی را بیآنکه عوضی بخواهد میبخشد ؛ عطا کننده .
forkدیکشنری انگلیسی به فارسیچنگال، پنجه، سه شاخه، محل انشعاب، دو شاخه، جند شاخه شدن، منشعب شدن، مثل چنگال شدن
بختنصرلغتنامه دهخدابختنصر. [ ب ُ ت ُ ن َ /ب َ ت َ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) (...دوم ) از پادشاهان بزرگ بابل قدیم که از 604 یا 605 ق .م . تا 562 ق .م . در بابل حکمرانی کرده است و در کتاب
بختنصرلغتنامه دهخدابختنصر. [ ب ُ ت ُ ن َص ْ ص َ ] (اِخ ) (... اول ) از پادشاهان بابل که از سال 1146 ق .م . تا سال 1123 ق .م . در بابل پادشاهی کرده است . (از فرهنگ فارسی معین ).
بخدنلغتنامه دهخدابخدن . [ ب َ دَ ] (ع ص ، اِ) دختر نرم ونازک بدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).