بخشدیکشنری فارسی به عربیابرشية , تراث , جزء , حزب , حزمة , حصة , رکوب , ساق , سرب , طائفة , عضو , فرع , قسم , قشة , قطعة , کومونة , مادة , مقاطعة , منطقة , نصف
بخشدیکشنری فارسی به انگلیسیallowance, bailiwick, catch, compartment, component, department, distribution, district, division, fraction, fragment, heading, item, leg, length, link, member,
بخشفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهر، بهره، پاره، جزء، حصه، قسمت ۲. قطعه، ناحیه ۳. باب، فصل، مبحث، مقوله ۴. دپارتمان، شعبه ۵. منطقه، ناحیه ۶. تسهیم، تقسیم، سهم، قسمت ۷. بند ۸. حوت، ماهی
اردولغتنامه دهخدااردو. [ اُ ] (ترکی ، اِ) (زبان ...) نام زبانی که اکنون در پاکستان و هندوستان رایج است . اساس این زبان مختلط است . السنه ٔ هند و آریائی و فارسی هیچیک نمیتوانند ا
گیوم دو لریلغتنامه دهخداگیوم دو لری . [ گی یُم ْ / گیُم ْ دُ ل ُ ] (اِخ ) نام شاعر فرانسوی است متولد به سال 1235 م . و بخش نخستین «رمان دو لا روز» که شعری رمزی است از اثر طبع او میباشد
اصمعیلغتنامه دهخدااصمعی . [ اَ م َ ] (اِخ ) (122 هَ . ق . / 740 م . - 216 هَ . ق . / 831 م .) .نام و نسب : عبدالملک بن قریب بن علی بن اصمع باهلی . منسوب به جد خود که اصمع نام داش
فاروب رمانلغتنامه دهخدافاروب رمان . [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور که در 3 هزارگزی باختر نیشابور واقع است . جلگه ای معتدل و دارای 110 تن سکنه است . آب آن
نیشابورلغتنامه دهخدانیشابور. [ نی / ن َ ] (اِخ ) نشابور. نشاپور. نیشاپور. نیسابور. پهلوی : نیوشاهپور . نام اصلی آن نیوک شاهپوهر . بنای این شهر را از شاهپور اول دانسته اند و آن را ی