همدانلغتنامه دهخداهمدان . [ هََ م َ ] (اِخ ) یکی از پنج ناحیه ٔ پهله است . (ابن الندیم ). راجع به همدان لازم است گفته شود: اول دفعه ای که اسم این محل در کتیبه ٔ تیگلات پالسر [ =
تاجیکستانلغتنامه دهخداتاجیکستان . [ ک ِ ] (اِخ ) جمهوری شوروی درآسیا، کوچکترین بخش دولت اتحاد جماهیر شوروی سابق . دارای 1175000 سکنه (که آنان را تاجیک نامند). بین ازبکستان و افغانستا
مسجدلغتنامه دهخدامسجد. [ م َ ج ِ ] (ع اِ) فراء گوید در باب نصر چه اسم و چه مصدر، بروزن مَفعَل است مگر لغاتی چند که با کسر آمده چون مسجد و مطلع و مشرق و... (از منتهی الارب ). محل
شیرلغتنامه دهخداشیر. (اِ) حیوانی چارپا و سَبُع و درنده از نوع گربه که به تازی اسد گویند. (ناظم الاطباء). حیوانی است معروف که به عربی اسد گویند. (از آنندراج ) (از انجمن آرا). ژی
چارسولغتنامه دهخداچارسو. (اِ مرکب ) جائی که چهار بازار در آنجا منشعب شوند. (برهان ). بازاری که هر چهار طرف راه داشته باشد. (آنندراج ). نام آن جای از بازار که به هر چهار طرف راسته