تغییظلغتنامه دهخداتغییظ. [ ت َغ ْ ] (ع مص ) بخشم آوردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
احناقلغتنامه دهخدااحناق . [ اِ ] (ع مص )بخشم آوردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). || کینه ور شدن . (زوزنی ). سخت کینه گرفتن . || احناق زرع ؛ از غلاف برآمدن و منتشر شدن خازهای خ
اذراءلغتنامه دهخدااذراء. [ اِ ] (ع مص ) بخشم آوردن . در خشم آوردن . (منتهی الارب ). اغضاب . || ترسانیدن . (منتهی الارب ). || حریص کردن به . حریص گردانیدن کسی را بچیزی . (منتهی ال
اسخاطلغتنامه دهخدااسخاط. [ اِ ] (ع مص ) بخشم آوردن . (منتهی الارب )(تاج المصادر بیهقی ). || ناخشنود کردن .