26 فرهنگ

409 مدخل


focus

ˈfōkəs

تمرکز، کانون، مرکز توجه، مرکز، فاصله کانونی، قطب، کانون عدسی، نقطه تقاطع، متمرکز کردن، متمرکز کردن توجه، بکانون اوردن، میزان کردن