بحثدیکشنری عربی به فارسیپيدا کردن , يافتن , جستن , تشخيص دادن , کشف کردن , چيز يافته , مکشوف , يابش , پژوهش , جستجو , تجسس , تحقيق , تتبع , کاوش , پژوهيدن , پژوهش کردن , جستجو کردن
بحثدیکشنری فارسی به انگلیسیcontroversy, debate, discourse, discussion, disputation, dispute, negotiation
پست مدرنیسمواژهنامه آزاداصطلاحی بحث انگیز است که مناقشات زیادی درباره فرهنگ معاصر از اوایل دهه ١٩٨٠م برانگیخته است. در معنی ساده تر و کم تر راضی کننده اش به طور کلی اشاره به مرحله سده
روابط عمومیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نحوۀ ارتباط ط عمومی، اعلان عام، بحث آزاد اشتهار، خوشنامی، محبوبیت، معروفیت، شهرت تبلیغ، ترویج، پروپاگاند، مغزشویی، شستوشوی مغزی، تلقین، انگیزش نامۀ خوا
مثورلغتنامه دهخدامثور. [ م ُ ث َوْ وِ ] (ع ص ) برانگیزنده کسی را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || بحث کننده از علم قرآن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آن که