باحمشالغتنامه دهخداباحمشا. [ ح َ ] (اِخ ) قریه ایست بین اوانا و حظیرة و بدانجا واقعه ها برای مطلب بن عبداﷲبن مالک خزاعی در ایام هارون الرشید اتفاق افتاد. گروهی از متأخران بدان نس
باحمشیلغتنامه دهخداباحمشی . [ ح َ ] (اِخ ) احمدبن علی ضریر مقری . وی از ابومحمد عبداﷲبن هزارمرد صریفینی سماع دارد و از او حدیث کرده و در20 ذی الحجه ٔ 525 هَ . ق . درگذشت . (معجم ا
باحمشالغتنامه دهخداباحمشا. [ ح َ ] (اِخ ) قریه ایست بین اوانا و حظیرة و بدانجا واقعه ها برای مطلب بن عبداﷲبن مالک خزاعی در ایام هارون الرشید اتفاق افتاد. گروهی از متأخران بدان نس
باحمشیلغتنامه دهخداباحمشی . [ ح َ ] (اِخ ) احمدبن علی ضریر مقری . وی از ابومحمد عبداﷲبن هزارمرد صریفینی سماع دارد و از او حدیث کرده و در20 ذی الحجه ٔ 525 هَ . ق . درگذشت . (معجم ا
بادمشکیلغتنامه دهخدابادمشکی . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نیگنان بخش بشرویه ٔ شهرستان فردوس . در 50هزارگزی شمال باختری بشرویه و 7هزارگزی شمال باختری نیگنان در دامنه واقع است .
بارمشلغتنامه دهخدابارمش . [ ] (اِخ ) (جوی ) نام جویی است به سمرقند: و آبش (سمرقند) از رودبوی و ازنهر برش و بارمش و جوی بزرگ در میان عرصه ٔ آن شهر روانست . (نزهةالقلوب چ 1331 بریل