بت نرسهلغتنامه دهخدابت نرسه . [ ] (اِخ ) صاحب محاسن اصفهان گوید به روایت حمزه ٔ اصفهانی نام بخت نصر در اصل بت نرسه بن ویوبن گودرز بوده است که عراق و شام و جزائر را بدستان دستان (کذ
بتلغتنامه دهخدابت . [ ب ُ ] (اِ)آن تندیس که به صور گوناگون سازند و بجای خدای پرستش کنند. مجسمه که برای پرستش ساخته میشود. (فرهنگ نظام ). وَثَن . (منتهی الارب ). صنم . (ترجمان
بتلغتنامه دهخدابت . [ ب َ ] (اِ) مرغابی و معرب آن بط است . (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ) (برهان قاطع) (آنندراج ). جوالیقی در ذیل بط آرد:بط پرنده ٔ معروف به قول ابن جنی بمناس
بتلغتنامه دهخدابت . [ ب َ ] (اِ)آهار جولاهگان را گویند یعنی آشی که بر روی کار مالند. (هفت قلزم ) (انجمن آرای ناصری ) (شرفنامه ٔ منیری ) (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء). معرب
دانیاللغتنامه دهخدادانیال . (اِخ ) اسم اعجمی و نام پیغمبری است . (آنندراج ). دانیال از پیامبران بنی اسرائیل و همزمان کورش کبیر و داریوش بزرگ هخامنشی بوده است . در کودکی پس از گشود
بخت نرسهلغتنامه دهخدابخت نرسه . [ ب ُ ت ِ ن ِ س ِ ] (اِخ ) بخت النصر. (مجمل التواریخ و القصص ص 436). و رجوع به بختنصر شود.
قتیبةلغتنامه دهخداقتیبة. [ ق ُ ت َ ب َ ] (اِخ ) ابن مسلم باهلی وی در زمان عبدالملک بن مروان (65 -85 هَ .ق .) از طرف حجاج بن یوسف به حکومت خراسان منصوب شد. حجاج به سال 85 یزیدبن م
کالنجرلغتنامه دهخداکالنجر. [ ل َ ج َ رَ ] (اِخ ) نام قلعه ای است در هندوستان که نیل از آنجا آورند. (برهان ) (از آنندراج ) (تحقیق ماللهند ص 99). نام قلعه ای است به هند که نیل از آن
معدنلغتنامه دهخدامعدن . [ م َ دِ ] (ع اِ) اصل و مرکز هر چیزی . (منتهی الارب ). مکان و اصل و مرکز چیزی . ج ، معادن . (آنندراج ). اصل و مرکز هر چیزی و هر جایی که در آن چیزی باقی م