ببمبملغتنامه دهخداببمبم . [ ب َ ب َ ب ُ] (اِخ ) ناحیه یا کوهی است و برخی یبمبم نیز نوشته اند. (از معجم البلدان ).
ببمبملغتنامه دهخداببمبم . [ ب َ ب َ ب ُ] (اِخ ) ناحیه یا کوهی است و برخی یبمبم نیز نوشته اند. (از معجم البلدان ).
عزیزمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی ق من، محبوبۀ من، جانم، دلم، جان دلم، جان من، نازنین من طبیب من، حبیب من سرور محترم، آقایمحترم، سرور گرامی، استاد گرامی، دوست عزیزم، استا
بنبکلغتنامه دهخدابنبک . [ بُم ْ ب ُ / بَم ْ ب َ ] (ع اِ) جانوری است مانند دلفین ، یا ماهیی است که آدمی را دو نیم کرده از حلق فرومی برد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).