بابتلغتنامه دهخدابابت .[ ب َ ] (ع ص ، اِ) درخور. سزاوار. لایق . ازدر. صالح برای : هذا بابته ؛ ای یصلح له . لایقی و سزاواری و بمعنی لایق و سزاوار نیز آمده و این مصدر جعلی است از
باهتياجدیکشنری عربی به فارسیادمکشي کردن , لذت بردن از ادم کشي , مجنون , شخص عصباني و ديوانه , درحال جنون
بهینه کاویواژهنامه آزادجستجوی بهترین؛ مقایسۀ عملکرد کمی و کیفی سازمان خود با بهترین ها، برای الگوبرداری از آن ها و بهبود کار.
خوش اطوارلغتنامه دهخداخوش اطوار. [ خوَش ْ / خُش ْ اَطْ ] (ص مرکب ) خوش حرکات . خوش ادا. با بهترین حرکات . آنکه اطوار و رفتارش زیباست .
ابوعبدالغتنامه دهخداابوعبدا. [ اَ ع َ دِل ْ لاه ] (اِخ ) ابن مرزوق . شمس الدین محمدبن احمد. یکی از علمای مغرب . مولد او به سال 711 هَ . ق . بتلمسان و وفات وی به سال 781 هَ . ق . در
گلدوزیلغتنامه دهخداگلدوزی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل گل دوختن . کار گل دوختن . دوختن گل روی پارچه های رنگین با نخهای قیطانی و ابریشمی بشکل گلهای رنگارنگ . کشیدن و دوختن گلهای رنگا