بایکاللغتنامه دهخدابایکال . (اِخ ) دریاچه ای واقع در سیبری جنوبی که حدود 37 هزار کیلومتر مربع مساحت دارد و اطراف آن را کوههایی که حدود1400 گز ارتفاع دارند فراگرفته اند. حداکثر عمق
تاسماهی بائر بایکالیAcipenser baerii baicalensisواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ تاسماهیان و راستۀ تاسماهیسانان و بالاراستۀ بالهشعاعیداران که ازنظر رنگ بسیار متنوعاند: از خاکستری روشن تا قهوهای تیره در پشت و پهلوها، و
باکالنجارلغتنامه دهخداباکالنجار. [ ل ِ ] (اِخ )لقب چند تن از امرای آل زیار که در گیلان و مازندران حکومت داشته اند. اما ضبط صحیح کلمه باکالیجار است . رجوع به ابوکالیجار و ابوکالنجار و
باکالیجارلغتنامه دهخداباکالیجار. (اِخ ) لقب چند تن از امرای آل زیار و این صورت برطبق تحقیقات یوستی در «نامهای ایرانی » صورت صحیح کلمه است و ابوکالنجر و ابوکالنجار و باکالنجار و غیر آ
جلایرفرهنگ نامها(تلفظ: jalāyer) (ترکی) نام یکی از قبایل مغول که مابین نهرِ اُنن (onon) و دریاچهی بایکال سکونت داشتند ؛ (در اعلام) نام شاعری ایرانی در عهد شاه اسماعیل اول صفوی
کرائیتلغتنامه دهخداکرائیت . [ ک َ ] (اِخ ) از اقوام مغول مسیحی ساکن واحات شرقی داخلی صحرای گوبی و جنوب دریاچه ٔ بایکال تا دیوار چین و قویترین اقوام مغول در قرن پنجم و ششم هجری . ر
ترانسبایکالیلغتنامه دهخداترانسبایکالی . [ تْرا / ت ِ ] (اِخ ) یکی از ولایات امپراطوری روس است و چنانکه از نامش پیداست درماوراء دریاچه ٔ آدریاتیک قرار دارد و بوسیله ٔ رودهای سلنگا و آنگا
ایرکوتسکلغتنامه دهخداایرکوتسک . (اِخ ) شهری در اتحاد جماهیر شوروی ، در سیبریه ٔ شرقی در ساحل انگارا نزدیک بایکال ، 314000 تن سکنه دارد. ناحیه ٔمعدنی (زغال سنگ ، نمک ) و مرکز صنعتی ف