غازدیکشنری عربی به فارسیگاز , بخار , بنزين , گازمعده , گازدار کردن , باگاز خفه کردن , اتومبيل رابنزين زدن
gasesدیکشنری انگلیسی به فارسیگازها، گاز، بنزین، بخار، گاز معده، خود ستایی، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
gasدیکشنری انگلیسی به فارسیگاز، بنزین، بخار، گاز معده، خود ستایی، گازدار کردن، با گاز خفه کردن، اتومبیل را بنزین زدن
بلغتنامه دهخداب . (حرف ) حرف دوم است از الفباء فارسی و نیز حرف دوم از الفبای عربی و همچنین حرف دوم از ابجد و آنرا «با» و «باء» و «بی » خوانند. و آن یکی از حروف محفوره ، شفهیه