باکاناللغتنامه دهخداباکانال . (اِ) اصطلاحی است برای مراسمی که در یونان قدیم بصورت جشن عظیم برای باکوس رب النوع شراب برگذار میشد. این رب النوع معابدی داشت و زنانی که کاهنات معبد او
باباالهیلغتنامه دهخداباباالهی . [ اِ لا ] (اِخ ) منزلی بین هرات . صاحب حبیب السیر آرد: در سنه ٔ 911 هَ . ق . خاقان منصور [ سطان حسین میرزا ] به عزم رزم ابوالفتح محمدخان شیبانی که بر
باباسالارلغتنامه دهخداباباسالار. (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ بکش ممسنی فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90). رجوع به بکش شود.
باباصالحیلغتنامه دهخداباباصالحی . [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان دشمن زیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون 69 هزارگزی جنوب خاوری فهلیان و 9 هزارگزی راه فرعی اردکان به هرایجان . کوهس
باکوسلغتنامه دهخداباکوس . (اِخ ) نام رومی دیونیزوس ، خدای تاکستان و شراب و جذبه ٔ عارفانه در نزد یونانیان قدیم . وی سرگذشتی تاریک و مبهم دارد، دیونیزیوس پسر زئوس ومادرش سمله بود
اوسنابروکلغتنامه دهخدااوسنابروک . [ اُس ْ ] (اِخ ) شهری است با جمعیت 128564 تن درساکس سفلی در شمال غربی آلمان بر رود هازه که توسط ترعه ای بکانال امس - وزر مرتبط است . بندر درونبومی و
باباالهیلغتنامه دهخداباباالهی . [ اِ لا ] (اِخ ) منزلی بین هرات . صاحب حبیب السیر آرد: در سنه ٔ 911 هَ . ق . خاقان منصور [ سطان حسین میرزا ] به عزم رزم ابوالفتح محمدخان شیبانی که بر
باباسالارلغتنامه دهخداباباسالار. (اِخ ) تیره ای از طایفه ٔ بکش ممسنی فارس . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 90). رجوع به بکش شود.