معنی باپ | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

جست‌وجوی دقیق

باپ

PI/P.I.

واژه‌های مصوب فرهنگستان

← بازرسی پایه

جست‌وجوی مشابه

باپ(موسیقی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

bop

باپ تانه

لغت‌نامه دهخدا

باپ تانه . [ ن َ ] (اِخ ) مصحف باستانه . نام شهری قدیم در بهستان (بغستان ) در بیستون بنا بعقیده ٔ راولین سن : بیستون محلی است تقریباً در شش فرسنگی کرمانشاه در س

باپلی گرک

گویش مازنی

اردک سرسیاه

باپیر

لغت‌نامه دهخدا

باپیر. (اِخ ) رجوع به کورکور شود.

باپیمانه وزن کردن

دیکشنری فارسی به عربی

بوشل

جست‌وجوی متن

باپ تانه

لغت‌نامه دهخدا

باپ تانه . [ ن َ ] (اِخ ) مصحف باستانه . نام شهری قدیم در بهستان (بغستان ) در بیستون بنا بعقیده ٔ راولین سن : بیستون محلی است تقریباً در شش فرسنگی کرمانشاه در س

باپیر

لغت‌نامه دهخدا

باپیر. (اِخ ) رجوع به کورکور شود.

بشيطنة

دیکشنری عربی به فارسی

باپررويي , باگستاخي , بطورجسارت اميز

baptist

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باپتیست، تعمید دهنده، نام فرقهای از مسیحیان

baptisia

دیکشنری انگلیسی به فارسی

باپتیسیا