باهوشگویش اصفهانی تکیه ای: bâhuš طاری: bâhöš طامه ای: bâhuš طرقی: bâhöš / höšyâr کشه ای: bâhuš نطنزی: bâhuš
باهوشفرهنگ مترادف و متضادتیز، داهی، زرنگ، زیرک، باذکاوت، عاقل، متیقظ، محیل، ناقلا، نکتهدان، هوشمند، هوشیار ≠ بیهوش، کانا
باهوش بودنفرهنگ فارسی طیفیمقوله: نتیجۀ استدلال وش بودن، ذکاوت داشتن، عاقلبودن، خردمند بودن، عقل خود را بهکاربردن، حاضرجواب بودن، تیزبودن، ذکاوت نشان دادن درخشیدن، دانستن، خوب بودن بصیرت