بانگگویش تهرانینوعی قمار. (انواع قمار با گنجفه)بانگ اردبیلی، شمند، ریم، حکم، پاسور،چِلِم، بیست و یک، تخته، سنگ، کم و زیاد، حک، بادخانه، مجازات
بانگلغتنامه دهخدابانگ . (اِ) فریاد. آواز بلند. (برهان قاطع) (آنندراج ). صوت . آوا. صیحة. (ترجمان القرآن ). صراخ ، هیاهو. صیاح ، نعره . غو. (فرهنگ اسدی ). بان . (فرهنگ اسدی ). ند
بانگفرهنگ مترادف و متضاد۱. جار، صدا، صلا، ندا ۲. صوت، آوار، آواز ۳. صیحه، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره
زغاریدنلغتنامه دهخدازغاریدن .[ زَ دَ ] (مص ) بانگ برزدن و فریاد کردن . (ناظم الاطباء). به آواز بلند ناله و فریاد کردن . (آنندراج ).
تعییقلغتنامه دهخداتعییق . [ ت َع ْ ] (ع مص ) بانگ برزدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).