بانهلغتنامه دهخدابانه . [ ن َ ] (اِخ ) دختر قتادةبن دمایه است و از پدرش روایت حدیث دارد. (اعلام النساء ص 108).
بانهلغتنامه دهخدابانه . [ ن َ ] (اِ) موی زهار را گویند و آن جائی باشد در زیر ناف . (از آنندراج ). عانه . (فرهنگ ضیاء). موی عانه . (از فرهنگ شعوری ج 1 ورق 192). || شرمگاه : رکب ا
بانهلغتنامه دهخدابانه . [ ن َ ] (اِخ ) (عمروبن بانه ) مغنی است مشهور به نوادر و غرائب . (از آنندراج ).
بانهلغتنامه دهخدابانه . [ ن َ ] (اِخ ) دختر بهزبن حکیم . او روایت حدیث از برادرش عبدالملک بن بهزبن حکیم میکرد و حسین بن حسن بن حماد و هشام بن علی سیرافی و ابوبهز صقربن عبدالرحمن
بعنهلغتنامه دهخدابعنه . [ ] (اِخ ) (پسر تنگی ) یکی از پسران رمون که از بندگان ایشبوشث بن یوناتان بود. وی با برادر خود ریکاب در عین ظهربخانه ٔ ایشبوشث درآمده وی را بکشتند و سرش ر
بِأَنَّهُفرهنگ واژگان قرآنبه اين (دليل) که آن (در عبارت " ذَ ٰلِکَ بِأَنَّهُ کَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِـﭑلْبَيِّنَاتِ:آن (عقوبت و عذاب درد ناک )به سبب آن است که پيامبرانشان همواره
بانه دارلغتنامه دهخدابانه دار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ازگله (گرمسیری قبادی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 12 هزارگزی شمال ازگله بر کنار مرز ایران و عراق واقع است . نا
بانه زرلغتنامه دهخدابانه زر. [ ن ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 15 هزارگزی جنوب خاوری سردشت و 2 هزاروپانصدگزی جنوب شوسه ٔ سردشت به بانه واقع اس
بانهیبلغتنامه دهخدابانهیب . [ ن َ ] (ص مرکب ) ترسناک . وحشت زده : گهی بر فراز وگهی بر نشیب گهی شادمان و گهی بانهیب .فردوسی .
بِأَنَّهُفرهنگ واژگان قرآنبه اين (دليل) که آن (در عبارت " ذَ ٰلِکَ بِأَنَّهُ کَانَت تَّأْتِيهِمْ رُسُلُهُم بِـﭑلْبَيِّنَاتِ:آن (عقوبت و عذاب درد ناک )به سبب آن است که پيامبرانشان همواره
بانه دارلغتنامه دهخدابانه دار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ازگله (گرمسیری قبادی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان که در 12 هزارگزی شمال ازگله بر کنار مرز ایران و عراق واقع است . نا
بانه زرلغتنامه دهخدابانه زر. [ ن ِ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کلاس بخش سردشت شهرستان مهاباد که در 15 هزارگزی جنوب خاوری سردشت و 2 هزاروپانصدگزی جنوب شوسه ٔ سردشت به بانه واقع اس
بانهیبلغتنامه دهخدابانهیب . [ ن َ ] (ص مرکب ) ترسناک . وحشت زده : گهی بر فراز وگهی بر نشیب گهی شادمان و گهی بانهیب .فردوسی .