بانبشنان بانبشنلغتنامه دهخدابانبشنان بانبشن . [ ب ِ ب ِ ] (اِ مرکب ) ملکه ٔ ملکه ها. شهبانوی شهبانویان . بانوی بانوان . لقب ملکه های بزرگ و زنان نامدار در خاندان ساسانیان . و رجوع به بانبش
بانبشنلغتنامه دهخدابانبشن . [ ب ِ ] (اِ) ملکه . شاه زنان . شه بانو. در کعبه ٔ زرتشت (واقع در نقش رستم نزدیک تخت جمشید) زنی بنام آذراناهید و عنوان بانبشنان بانبشن (ملکه ٔ ملکه ها)
باشنانلغتنامه دهخداباشنان . (اِخ ) قریه ای است به نیشابور. (تاج العروس ). و یاقوت گوید قریه ای است به اسفراین و هر دو یکی است چون اسفراین هم از توابع نیشابور است اما سمعانی آنرا ا
باشنانلغتنامه دهخداباشنان . (اِخ ) صاحب تاج العروس گوید در لباب الانساب قریه ای به هرات بدین نام خوانده شده است . اما در لباب الانساب و خود الانساب سمعانی ، باشان ضبط گردیده است ن
بانبشنلغتنامه دهخدابانبشن . [ ب ِ ] (اِ) ملکه . شاه زنان . شه بانو. در کعبه ٔ زرتشت (واقع در نقش رستم نزدیک تخت جمشید) زنی بنام آذراناهید و عنوان بانبشنان بانبشن (ملکه ٔ ملکه ها)
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب
ابوجعفرلغتنامه دهخداابوجعفر. [ اَ ج َ ف َ ] (اِخ ) احمدبن محمدبن خلف بن اللیث . ملقب به امیر شهید. مولد او به روزدوشنبه چهار روز باقی از شعبان سنه ٔ ثلث و تسعین و مأتین (293 هَ .
باشنانلغتنامه دهخداباشنان . (اِخ ) قریه ای است به نیشابور. (تاج العروس ). و یاقوت گوید قریه ای است به اسفراین و هر دو یکی است چون اسفراین هم از توابع نیشابور است اما سمعانی آنرا ا