شیونلغتنامه دهخداشیون .[ شی وَ ] (اِ) نوحه و ناله و ماتم . (غیاث ) (از آنندراج ). زاری و ناله و افغان و فریاد که در مصیبت و محنت برآرند. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جهانگیری ) (از
شیوهلغتنامه دهخداشیوه .[ شی وَ / وِ ] (اِ) طور و عمل و طرز و روش و قاعده . (برهان ). طور. رسم . طریقه . سبک . اسلوب . روش . نهج . وتیره . نسق . سان . گون . گونه . هنجار. طریق .
طارقلغتنامه دهخداطارق . [ رِ ] (ع ص ، اِ) ستاره ٔ صبح . ستاره ٔ بام . (مهذب الاسماء). ستاره ٔ روز.(شعوری ) (برهان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). بشب آینده . بعضی طارق زحل را گویند