بامیلغتنامه دهخدابامی . (اِخ ) نام شهر بلخ است . (ناظم الاطباء). لقب شهر بلخ است . (برهان قاطع) (فرهنگ جهانگیری ). لقب قدیمی شهر بلخ (از فرهنگ شعوری ج 1 ص 198) (فرهنگ نظام ). لق
بامیانلغتنامه دهخدابامیان . (اِ) مردم بدنویس را گویند. (برهان قاطع). مردم بدنویس و غلطنویس . (ناظم الاطباء).
سبزبامgreen roof, living roof, eco-roofواژههای مصوب فرهنگستانبامی پوشیده از گیاهان که برای زیبایی و بهینهسازی مصرف انرژی طراحی میشود
بامیانلغتنامه دهخدابامیان . (اِخ ) نام قصبه ایست که در کوههای آن دو بت سرخ و اکهب (سپید به تیرگی مایل ، خنگ ) ساخته شده است که هریک هفتاد ذراع طول دارند. (از قانون مسعودی ابوریحان
بامیکلغتنامه دهخدابامیک . (اِخ ) صورت پهلوی بامی لقب شهر بلخ . رجوع به بامی و فرهنگ ایران باستان پورداود ص 304 شود.
بامینلغتنامه دهخدابامین . (اِخ ) نام قصبه ایست از اعمال هرات بر ناحیه ٔ بادغیس . (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ظاهراً همان بامئین است و البته غیر از بامی و بامیان معروف