بالنگوگویش اصفهانی تکیه ای: vâlengu طاری: --------- طامه ای: -------- طرقی: bâlangü کشه ای: --------- نطنزی: --------
بالنگویهلغتنامه دهخدابالنگویه . [ ل َ/ ل ِ ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است دوایی که نامهای دیگرش بالنگو و بادرنجبویه است . لفظ مذکور مخفف بالنگبویه است چه دوای مذکور بوی بالنگ که قسمی از
بالنگولغتنامه دهخدابالنگو. [ ل َ / ل ِ ] (اِ) یکی از ریاحین است که بادرنجبویه و بادرنبویه و ترنجان هم گویند و در عربی بقله ٔ اترجیه گویند. (از فرهنگ شعوری ). بادرنجبویه . (غیاث ال
بالنگوفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهگیاهی از خانوادۀ نعناع با برگهایی باریک شبیه برگ ریحان و گلهای آبیرنگ که تخم آن مصرف دارویی دارد.
بالنگویهلغتنامه دهخدابالنگویه . [ ل َ/ ل ِ ی َ / ی ِ ] (اِ) گیاهی است دوایی که نامهای دیگرش بالنگو و بادرنجبویه است . لفظ مذکور مخفف بالنگبویه است چه دوای مذکور بوی بالنگ که قسمی از
بالنگولغتنامه دهخدابالنگو. [ ل َ / ل ِ ] (اِ) یکی از ریاحین است که بادرنجبویه و بادرنبویه و ترنجان هم گویند و در عربی بقله ٔ اترجیه گویند. (از فرهنگ شعوری ). بادرنجبویه . (غیاث ال
بالنگوی شهریLallemantia ibericaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بالنگو به شکل گیاه علفی یکساله با برگهای قاعدهای تخممرغی و برگهای ساقهای مستطیلیـ سرنیزهای یا مستطیلیـ تخممرغی و باریک در قاعده و برگکهایی با
بالنگوی شیرازیLallemantia royleanaواژههای مصوب فرهنگستانگونهای بالنگو به شکل گیاه یکسالۀ پوشیده از کرکهای کوتاه و متراکم و ساقۀ منفرد یا منشعب و با برگهای زیرین تخممرغی و برگهای زبرین تخممرغیـ گوهای یا تخم
بلنگمشتلغتنامه دهخدابلنگمشت . [ ب َ ل َ م ُ ] (اِ) بالنگوی خودرو، و آن گیاهی است که در کناره های آب روان بسیار می باشد. (از برهان ) (از هفت قلزم ). فرنجمشک . رجوع به فرنجمشک شود. |