بالخانلغتنامه دهخدابالخان . (اِخ ) صورتی یا تلفظی از بالکان و آن شبه جزیره ای است در جنوب شرقی اروپا و شمال دریای مدیترانه که دولتهای یونان و یوگسلاوی و آلبانی را تشکیل میدهد. رجو
بالاخانهگویش اصفهانی تکیه ای: yort طاری: kibâlâyi طامه ای: bâlâxuna طرقی: bâlâxâna کشه ای: bâlâxâna نطنزی: bâlâxuna
بادخانیلغتنامه دهخدابادخانی . (اِخ ) بادخوانی . نام چشمه ای است در قریه ٔ هوا که یکی از قراء دامغانست . گویند اگر اندک چیزی مردار در آن چشمه افتد باد و طوفان بمرتبه ای شود که آدم ر
گالاثیانلغتنامه دهخداگالاثیان . (اِخ ) مردمانی که در تاریخ به گالیها معروفند، آنها را از نژاد سلتی میدانند و یونانیان آنها را گالاتیان مینامیدند. مقدونیه و یونان را معرض تاخت و تاز
خانجاهلغتنامه دهخداخانجاه . [ ن َ ] (معرب ، اِ) معرّب خانگاه و بمعنی خانگاه است . یاقوت در ذیل کلمه ٔ خانجاه گوید: «لاادری این هو، الاّ اءَن َّ شیرویةقال :... محمدبن عبداﷲبن عبدان
بادخانیلغتنامه دهخدابادخانی . (اِخ ) بادخوانی . نام چشمه ای است در قریه ٔ هوا که یکی از قراء دامغانست . گویند اگر اندک چیزی مردار در آن چشمه افتد باد و طوفان بمرتبه ای شود که آدم ر