بالتولغتنامه دهخدابالتو. (اِخ ) از امرای زمان غازان خان است . این مرد یاغی شد و پس از دستگیر شدن با پسرش در ذی الحجه ٔ 696 هَ . ق . در میدان تبریز به یاسا رسید. رجوع به تاریخ گزی
تمامیلغتنامه دهخداتمامی . [ت ِ ] (ع ص ) لیل تمامی ؛ بالتوصیف بمعنی لیل التمام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تمام شود.
غانجیلغتنامه دهخداغانجی . (اِخ ) ملقب به معین الدین قاضی القضاة در اوایل ایام غازان خان . مؤلف تاریخ گزیده آرد: امرای بالتو و سولاهش و کرداری و اقبال بروم در سنه ٔ ثمان و تسعین
روسیفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مربوط به روسیه.۲. از مردم روسیه: دانشمندان روسی.۳. تهیهشده در روسیه: خودروهای روسی.۴. زبانی از شاخۀ زبانهای بالتوـ اسلاوی که در روسیه بدان تکلم میکنند.
صدقلغتنامه دهخداصدق . [ ص َ ] (ع ص ) راست . (مهذب الاسماء). راست و سخت و درشت یقال : هذا الرمح الصدق ؛ یعنی نیزه ٔ راست و سخت و درشت و کذا الرجل الصدق بالتوصیف ؛ یعنی مرد درشت
اسلاوفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شاخهای از اقوام هندواروپایی، شامل روسها، لهستانیها، چکها، کرواتها، و اسلوونها.۲. زبانی از خانوادۀ زبانهای هندواروپایی، از شاخۀ بالتو ـ اسلاوی، شامل زب