باقداریلغتنامه دهخداباقداری . [ ق ِ ] (اِخ ) ابوبکرمحمدبن ابی غالب بن احمد باقداری نابینا ازحفاظ بود. در اوایل عمر به بغداد آمد و در همانجا در ذی حجة 575 هَ . ق . وفات یافت و در مقبره ٔ باب البصره نزدیک رباط زوزنی مدفون شد. (از معجم البلدان ).
باقداریلغتنامه دهخداباقداری . [ ق ِ ] (اِخ ) ابوعبداﷲ محمدبن ابی غالب بن احمد باقداری از رواة بود و در جمادی الاولی سال 604 هَ . ق . در بغداد وفات کرد. (از معجم البلدان ).
باقداریلغتنامه دهخداباقداری . [ ق ِ را ] (اِخ ) از قرای بغداد است نزدیک اَوانا. فاصله ٔ از آنجا تا بغداد 40 میل است . در آنجا پارچه هایی از پنبه بافته میشود که در بغداد معروف و مثل است . (از معجم البلدان و مراصدالاطلاع ).
باقدرالغتنامه دهخداباقدرا. [ ق َ ] (اِخ ) از قرای شرقی بغداد درراه خراسان است . (از معجم البلدان و مراصدالاطلاع ).
باقدراییلغتنامه دهخداباقدرایی . [ ق َ ] (اِخ ) حسین بن علی بن مهجل ابوعبداﷲ ضریر باقدرایی . مقری بود و در ربیعالاول سال 582 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
ام آسیهلغتنامه دهخداام آسیه . [ اُم ْ م ُ ی َ ] (اِخ ) بنت حافظ ابی محمدبن ابی طالب احمدبن مرزوق باقداری . او راست کتاب مشیخةالشیخة. (از کشف الظنون ج 2).