بافة فشاریpressure cableواژههای مصوب فرهنگستانبافه/کابلی که عایق آن به کمک فشار شاره ایجاد میشود متـ . کابل فشاری
بافهلغتنامه دهخدابافه . [ ف َ / ف ِ ] (اِ) باقه . دسته ٔ علف یا محصول درو شده . توده ٔ بریده شده از علف یا قصیل . بغل . دسته ٔ دروده و گرد کرده از یونجه و گندم و جو و غیرآن . (ا
بافة لولهایpipe-type cableواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بافه/کابل فشاری که در آن هستهها در درون لولهای، اغلب فولادی و ازپیشنصبشده، کشیده میشوند متـ . کابل لولهای
بست بافهcable clampواژههای مصوب فرهنگستانقطعهای که بافه/کابل را میگیرد و از کشیدگی و فشار بر روی پایانة آن جلوگیری میکند متـ . بست کابل
گازفشاری بافهcable pressurisationواژههای مصوب فرهنگستانفن خشک نگهداشتن بافه/کابل کارگذاشتهشده در محیط مرطوب، با دمیدن گاز یا هوای خشک، تحت فشار زیاد، به درون غلاف بافه/کابل متـ . گازفشاری کابل
پذیرفتنلغتنامه دهخداپذیرفتن . [ پ َ رُ ت َ ] (مص ) پذرفتن . قبول . (تاج المصادر بیهقی ). قبول کردن . برداشتن . استقبال : خواهی اندکتر از جهان بپذیرخواهی از ری بگیرتا بحجاز. رودکی .